فرناز جعفرزادگان
تن ها من بود میان هیچ می دوید
فرو افتادمبا فصلی که از خزانبرخاسته بودآنگاه که شاخهای آن نفیردر من میدمیدو دستهام در نیایش خاکگره می خوردرنج را زدودم از خارچرا کهاندوهان رنج رستنی بودمن از رنجهایم بزرگتر شدم..
700,000ریال
زنی میان دو تاریکی
ای فکر جذام گرفتهکلاف سردرگم ات رابه گور که می سپاری که در باور علف های هرزبه سرزمین مغزهای مردهسلام می دهیبرگردبرگرددیگرنه ایوبی ماندهو نه گیسوی زنیتا صدای شیون تمام زنان جهان باشد..
160,000ریال
نمایش 1 تا 2 از 2 (1 صفحه)